۱۳۸۹ فروردین ۲۱, شنبه

آفرین فردوسی فرخنده ی فرخ نژاد ( سروده ای از علی فرهادپور به مناسبت روز فردوسی )



آفرین فردوسی ِ فرخنده ی فرخ نژاد/ آن که اندر اوج تاریکی چو خورشیدی بزاد
دید فرخ مردمی را بندی ِ نامردمان/ بندها را یک به یک با خنجر دانش گشاد
پارس را چون دید با شمشیر ایرانی به پشت/ با سخن افسون بکرد و پارسی را جان بداد
از برای مرگِ اهریمن سرودی ساز کرد/ کشتن افراسیابان را کمر بست و سِتاد
رستمی کز بهر ِ جنگِ اژدهاکان زمان/ خامه را خون ریز کرد و جان خوش بر کف نهاد
سنگوار اِستاده در میدان، درونش خون جگر/ از گزندِ مردمانِ بدتر از باران و باد
من یلی ایرانی ام با پرچم ایران به پای/ چون رَوَد بر باد این شهنامه، ایران هم مباد
این هنربازانِ بی فَر کِی برابر با وی اند؟/ سر به سر در پهنه ی گیتی چو فردوسی نزاد

* این سروده به مناسبت روز فردوسی در سال های 1387 و 1388 در سالن فردوسی دانشکده ی ادبیات دانشگاه تهران توسط علی فرهادپور پیش از نقالی مشترک او با ساقی عقیلی ( نداآفرید ) خوانده شده و اینک به مناسبت روز فردوسی سال 1389 در این وبلاگ نهاده شده است. و امسال ...

* اگر نیک بنگرید در سروده ی بالا تلاش شده تنها واژه های پارسی به کار روَد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر